امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

امیرعلی نفس مامان وبابا

تب

خاله نازی اومده اینجا دیشبم عروسی دخترخاله حمیده بودانشالله که خوشبخت بشن ولی امیرعلی جونم نتونست بیادآخه جمعه بعدازظهرتب کرده بودتادیشب تب داشت وکم حوصله بودوبیحال.دیروزیه سررفتیم خونه مامان بزرگ فروغ(مامان بابایی)تاعموامیرحسین دیدگفت امیرحسین چمنا(نزدیک خونشون فضاسبزه)باامیرحسین رفت توچمن هاوهرکارش کردم نیومدمامان فروغ هم گفت حالاکه نمیخوادبیادشمابرید.ماهم اومدیم خونه آماده شدیم ورفتیم عروسی شب ساعت1رفتیم دنبالش هنوزبیداربودومنتظر.دیشب که خسته بوداومدیم خونه خوابیدولی صبح که بیدارشداینقدرگریه کردوباناخناش صورتموکند عصری هم خیلی بداخلاق ونق نقوبودفکرکنم بخاطردیشب ناراحت بود  یه روزقبل ازمریضیش بعدازخوردن ناهار(ماکارونی) امیرعل...
18 تير 1391

امیرجون

دیروزمیخواستم خیارپوست بگیرم دیدم امیرعلی رفته نشسته رومبل اشاره میکنه به خیارومیگه مامان امیرجون (یعنی خیاروبده امیرجون) امیرعلی ودایی علی ...
13 تير 1391

دد

اینروزاامیرعلی جون فقط ددمیخوادحتی شباتوخوابم میگه مامان دد.امروزعصرازبس که نق زدوگفت دد.بردمش توخیابون تایه تابی بخوریم.توخیابون اینقدرخوشحال شده بودهی لپمومیکندمیگفت جیجر(جیگر)   توخیابونم فقط میگرده تایه جایی کمی آب ببینه یاپاشوبزنه توآب یاسنگ بندازه توآبه ماشیناکه ازبغلش ردمیشن میگه ماشین گن(ماشین گنده) ماشین پلیسم که میبینه میگه خوابیده.چون شعرشباکه ماتوخوابیم آقاپلیسه بیداره روبراش خوندم فکرمیکنه اسمشون خوابیده هست. شباکه میخوادبخوابه هم حتمابایدقصه آقاگرگه(شنگول ومنگول)براش بگم تابخوابه. ...
9 تير 1391

تب

امیرجونم دوروزپیش تب کردبردمش دکتربراش استامینوفن نوشت.فکرمیکنم مال دندوناشه آخه هرچی میبینه زودی میکنه تودهنش وآخردهنشومیخارونه.فکرکنم سختترین دندونشم همون دندونای آخردهنش باشه.انشالله که زودی دندوناش دربیادوگل پسری هم راحت بشه ...
6 تير 1391
1